چمران، از زندگی مرفه در آمریکا تا سنگرهای لبنان و کردستان
به گزارش سنج نیوز مهر نوشت: شهید چمران از معدود شخصیت هایی است که همه جناح های سیاسی، از ملی مذهبی تا اصولگرا و اصلاح طلب و دیگران، درباره او سخن گفته و هریک روایت خودرا دقیق تر و کامل تر می داند.
شهید مصطفی چمران سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خودرا در دانشگاه تهران به انتها برد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آمریکا موفق به گرفتن مدرک دکترای فیزیک پلاسما شد. در آمریکا ازدواج کرد و زندگی آرام و مرفهی داشت، اما آن زندگی را رها کرد برای گذراندن آموزش های نظامی به مصر و پس از آن به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چمران به ایران بازگشت و در دولت مهدی سوداگر مدتی مسئولیت وزارت دفاع را عهده دار شد. به هنگام بروز بحران در مناطق کردنشین ایران، به شهر پاوه رفت که در آنجا به همراه عده ای از پاسداران و نیروهای ژاندارمری در محاصره گروههای ضدانقلاب قرار گرفت.
پس از پیام امام به مردم برای حرکت به سمت پاوه و نجات محاصره شدگان، وی مبادرت به آزادسازی شهرهای کردنشین کرد. با کوشش های او و سایر نیروها، همه شهرها در مدت ۲۰ روز آزاد شد. چمران در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده مردم تهران برگزیده شد و بعد از تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، ستاد جنگ های نامنظم را برای مقابله با متجاوزان تشکیل داد. وی در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰، در جبهه دهلاویه بر اثر به هدف خوردن ترکش خمپاره به شهادت رسید.
درباره شهید چمران و نقش وی در لبنان و همین طور اولین سال جنگ تحمیلی منابع مهمی انتشار یافته است. به عنوان مثال نظرات و نامه های شهید چمران درباره لبنان در کتاب «لبنان به روایت امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران» با کوشش و گردآوری زنده یاد حجت الاسلام علی حجتی کرمانی انتشار یافته است. با این اوصاف اما هنوز بخش هایی از زندگی این شهید سرافراز اسلام و میهن روشن نشده است.
ایامی بود که یکی از فرزندان دکتر چمران، به نام جمال، هم در آب غرق شده بود. یادم است روزی صحبت جمال را می کرد و همچنین اشک از چشم هایش سرازیر بود. با تأثر از او یاد می کرد. به قول حمید قزوینی (تاریخ نگار معاصر) واقعیت این است که زندگیِ حماسی و رمزآلود شهید چمران، از تهران تا آمریکا و سپس اقامت در جنوب لبنان تا بازگشت به ایران و فعالیت ها و دلدادگی های وی نمونه کاملی از جمع اضداد است و اتفاقاً همین خاصیت نقطه قوت اوست. شهید چمران از معدود شخصیت هایی است که همه جناح های سیاسی، از ملی مذهبی تا اصولگرا و اصلاح طلب و دیگران، درباره او سخن گفته و هریک روایت خودرا دقیق تر و کامل تر می داند.
همه لحظات زندگی و طریق سیر و سلوک شهید چمران درخشان است. از رها کردن آمریکا گرفته تا حضور در لبنان و بعد حضور در ایران به عنوان وزیر دفاع و بعد نماینده مجلس و در نهایت حضورش در جبهه های نبرد حق مقابل باطل.
درباره چرایی ترک آمریکا توسط شهید چمران و حضورش در لبنان نظراتی ارائه شده است. یکی از تازه ترین نظرها در کتاب تازه انتشار یافته «سخن خوش ترِ دوست» ارائه شده که خاطرات غلامحسین ابراهیمی دینانی، احمد احمدی، غلامرضا اعوانی، فتح الله مجتبایی، محمد مجتهد شبستری، مهدی محقق از امام موسی صدر است. این کتاب به همت طیبه ولی بغدادی در روزهای آخر سال ۱۴۰۰ توسط مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۳۷۱ صفحه و بهای ۱۲۰ هزار تومان منتشر گردید.
همانطور که ملاحظه کردید یکی از شخصیت های طرف گفت و گو در این کتاب محمد مجتهد شبستری است. او از اواخر دهه ۴۰ تا یکسال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به سفارش شهید آیت الله بهشتی سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت و در همین دوران برای دیدن امام موسی صدر و شهید چمران به لبنان سفر کرد. ضمن این که قبل از این سفر نیز شهید چمران هنگام ترک آمریکا و میانه سفر به لبنان از هامبورگ گذر کرد و به منزل مجتهد شبستری رفت.
بخشی از خاطرات مجتهدشبستری از شهید چمران را به نقل از این کتاب در ادامه بخوانید:
آیا شما در زمان حضور امام موسی صدر به لبنان سفری داشتید؟
بله. من در هامبورگ خیلی خسته بودم. می خواستم مدتی استراحت کنم و لبنان برای من خیلی جذاب بود. شنیده بودم که زیبایی های طبیعی زیادی دارد. عروس خاورمیانه است. به پاریس تشبیه اش می کنند. خواستم ببینم این شهر چه جور شهری است. حضور امام موسی صدر در آنجا هم برای من موضوعیت داشت. می دانستم آنجا برم غریب نیستم و چون با ایشان آشنا هستم در لبنان به من خوش خواهد گذشت. همین طور می خواستم از آنجا به مصر هم بروم. مدتی از آن سه هفته اقامت در لبنان را در تشکیلات دکتر چمران در مدرسه صنعتی صور بودم...
رابطه امام موسی صدر با دکتر چمران چگونه بود؟
دکتر چمران خیلی مرید بود. هم مرید بود و هم به شدت آقای صدر را دوست داشت. روابط عادی نبود. وقتی با ما صحبت می کرد، می دیدیم که میان آن دو مسائلی هست که دیگران از آن خبر ندارند. دکتر چمران آقای صدر را صددرصد قبول داشت و مجری خواسته های ایشان بود. مدرسه صنعتی تأسیس شده بود، ولی آن طور که باید و شاید فعال نبود. وقتی آقای چمران به آنجا رفت، کوشش های بسیاری کرد. هم جنبه های هنری و فنی را بالا برد، چون خودش اهل علم و فیزیک بود و هم جنبه های سیاسی را ارتقا داد. آنجا تبدیل شد به مرکز جنبش امل و محرومان. ایشان نیز کاملا واقف بود که دکتر چمران چه خدماتی آنجا انجام داده است.
آیا از دکتر چمران پرسیدید که چرا آمریکا را رها کرده و به لبنان آمده؟
این سؤال درباره آقای چمران قبل از این مراحل هم مطرح بود. چون آقای چمران وقتی از آمریکا آمد و می خواست به دعوت آقا موسی برود لبنان و بماند، از هامبورگ عبور کرد. آنجا نخستین بار بود که من چمران را دیدم. با برخی از دوستان که آشنایی های قبلی با چمران داشتند، یک روز خانه ما آمدند. ایشان آنجا توضیحاتی داد. همین صحبت پیش آمد که شما چطور شد آمریکا را رها کردید. ایشان می اظهار داشت: می خواهم به عالم اسلام خدمت کنم و مقدمات یک خدمتی برای من فراهم گشته است. به همین خاطر به آنجا می روم، توجیهش این بود. طوری اظهار نظر می کرد که معنایش این بود که به هیچ وجه نمی خواهد در آمریکا بماند؛ با آنکه آنجا خیلی زمینه ماندن و پیشرفت برایش فراهم بود. اما می خواست اندوخته اش، نیرویش، انرژی اش و هرچه را دارد، صرف خدمت به جهان اسلام کند.
بیشتر بخوانید:
اگر حرف چمران را عمل کرده بودیم، روزگارمان هزار بار بهتر از الان بود
منبع: sanjnews.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب